تبیین مفهوم حمایت روانی اجتماعی از دیدگاه زلزله زدگان غرب ایران: ارائه الگوی مناسب
دفاع پایان نامه دانشجو هادی درویشی گیلان تحت عنوان "بیین مفهوم حمایت روانی اجتماعی از دیدگاه زلزله زدگان غرب ایران: ارائه الگوی مناسب" به راهنمایی سر کار خانم دکتر صلحی مورخ " 1401/5/25 " برگزار می¬گردد.
دفاع پایان نامه دانشجو هادی درویشی گیلان مقطع دکتری رشته آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، تحت عنوان " بیین مفهوم حمایت روانی اجتماعی از دیدگاه زلزله زدگان غرب ایران: ارائه الگوی مناسب" به راهنمایی سرکار خانم دکتر صلحی و مشاوره جناب آقای دکتر استاد تقی زاده مورخ "1401/5/25" در سالن کنفرانس برگزار میگردد.
چکیده :
مقدمه
بلایای طبیعی همه ساله تعداد زیادی از مردم را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهد. از نظر غافلگیری و پیشبینیناپذیری، زلزله جایگاه نخست را در میان بلایای طبیعی دارد. زلزله علاوه بر پیامدهای منفی اقتصادی، عوارض جسمی، روحی و اجتماعی نیز دارد. هدف پژوهش حاضرکه طی سال های 1399 الی 1401 انجام شد تبیین مفهوم حمایت روانی اجتماعی در زلزله زدگان غرب ایران و ارائة الگوی مناسب بود.
روش انجام کار
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینهای انجام گرفت. مشارکتکنندگان از گروههای مختلف اقتصادی و اجتماعی مناطق زلزلهزده از جمله روحانیون، دانشجویان، کارمندان ادارات و مردم عادی انتخاب میشدند. برای مصاحبه از نمونهگیری هدفمند، نظری و گلوله برفی استفاده شد وتا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای گردآوری دادهها از روش مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد و تجزیهوتحلیل اطلاعات براساس سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی اشتراوس و کوربین2008 انجام گرفت. برای بالا بردن صحت و استحکام پژوهش نیز از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده گردید. الگوی مفهومی با استفاده از دادههای کیفی استخراج شد.
یافتهها
نتایج تحلیل دادهها در14 طبقة اصلی و37 زیرطبقه و 852 کد خلاصه شد. عوامل علی شامل مسائل ساختاری جامعه (ساختار خدمات حمایتی، مسائل اقتصادی)، رفع نیازهای بهداشتی(رفع نیازهای عمومی، رفع نیازهای افراد آسیبپذیر)، مسائل عاطفی (سوگ ناشی از مرگ عزیزان، مسائل مربوط به نداشتن سرپناه) بود. عوامل زمینهای دربرگیرندة ارائة خدمات مناسب (عمومی، اختصاصی)، خدمات ارتباطی (نقش رسانة رادیو و تلویزیون، اینترنت کارآمد، بازسازی ارتباطات تلفنی)، خدمات امنیتی (مالی، جانی)بود. عوامل مداخلهگر شامل عدم آموزش مهارت برای مدیریت بحران (پرسنل، مردم)، مدیریت ضعیف بحران (کوتاهمدت، بلندمدت)، مداوم نبودن پشتیبانی روانی(بالینی، مشاورهای) بود. استراتژیها شامل استراتژیهای سازمانی (اجرایی، آموزشی، بهداشتی، درمانی، اطلاعاتی، بازتوانی)، استراتژیهای امدادی (مدیریت کمکهای مردمی، تشکیل گروههای بومی کنترل بحران، ایجاد شبکههای اجتماعی با کارکرد حمایت از زلزلهزدگان، استمرار امدادرسانی) بود و پیامدها شامل شرایط روانی و اجتماعی (افزایش امیدواری، بهبود عملکردهای اجتماعی، بازسازی روانی جامعه)، توانمندسازی(ظرفیتسازی، فردی، اجتماعی) سازگاری با شرایط پس از زلزله (فراهمسازی بستر اوقات فراغت، در نظر گرفتن مسائل مذهبی و فرهنگی) بود الگوی مناسب با استفاده از داده های کیفی طراحی شد.
نتیجهگیری
توجه به مسائل عاطفی، ارتقاء خدمات ارتباطی، آموزش مهارت مدیریت بحران در سطح پرسنل و مردم، تاکید بر استراتژی های آموزشی و توانمند سازی افراد در سازگاری با شرایط پس از زلزله مهمترین موضوعاتی است که باید مد نظر برنامه ریزان مداخلات ارتقایی در این زمینه قرار گیرد. براساس تجربیات زیسته مشارکت کنندگان توجه به بسترسازی آموزشی قبل از زلزله، در هنگام و پس از آن اهمیت دارد.
کلید واژهها
زلزله، حمایت روانی اجتماعی، نظریه زمینه ای ، روستای زیست محیطی، مطالعه کیفی
عنوان مقاله :
Exploration of the primary needs of health care services forearthquake victims in the west of iran
کامنت