خانم ندا ملا مهدی زاده در پایان نامه خود به تبیین چالش‏های ایمنی معادن سطحی از دیدگاه کارکنان، مدیران و مسئولین ایمنی و بررسی ارتباط آن‏ها با یکدیگر به روش تلفیقی کیفی- دیمتل فازی در یکی از معادن سنگ آهن استان یزد پرداخت. نتایج مطالعه وی و همکاران نشان داد که هر یک از گروه‏ها دیدگاه‏های متفاوتی در مورد چالش‏ها و علل ریشه‏ای آن‏ داشتند. برای مثال کارشناسان ایمنی بیشتر بر موضوعاتی مانند سیاست‌ها، رویه‌ها و فرهنگ ایمنی در سازمان تکیه داشتند در حالیکه سرپرستان بر مسائلی مانند ماشین‌آلات، تجهیزات و محیط کار پرخطر و کارکنان نیز بر مواردی مانند آموزش ناکافی، تجهیزات نامناسب و خطاهای انسانی تأکید کردند. ملامهدی زاده در ادامه عنوان کرد که این تفاوت‏ها می تواند به علت تفاوت در تجارب، نگرش و اولویت‏های آنان در مواجهه با مسائل ایمنی شکل بگیرد و از این رو استفاده از تجربیات میدانی کارکنان، دانش فنی سرپرستان و تخصص استراتژیک کارشناسان ایمنی می‌تواند به ایجاد یک چارچوب همه‌جانبه برای حل چالش‌های ایمنی منجر شود. در نهایت، تعامل و هم‌افزایی بین این گروه‌ها می‌تواند به بهبود مستمر شرایط کار و کاهش حوادث و صدمات در محیط‌های کاری خطرناک کمک کند. زیرا دیدگاه‏های متفاوت می‌تواند به عنوان یک مزیت استراتژیک مورد استفاده قرار گیرد تا از طریق همکاری و تبادل دانش بین بخش‌های مختلف، سازمان‌ها بتوانند راهکارهای ایمنی مؤثرتر و جامع‌تری را پیاده‌سازی کنند و با بهبود ارتباطات داخلی، ایجاد فرصت‌های مشارکت فعال و بهره‌گیری از تئوری‌های علمی مرتبط، از این تفاوت‌ها به عنوان یک منبع ارزشمند برای ارتقاء ایمنی استفاده کنند.